پرنسس دیاناپرنسس دیانا، تا این لحظه: 10 سال و 5 ماه و 15 روز سن داره

دیانا;مسافر زیبای پاییز

دومین سفر دیاناخانم به شمال

دختر شیرین زبونم!! ا ز اولین سفرت به شمال نه ماه میگذشت.ب ار اول که رفتیم نه ماهت بود و مامان بعد از برگشت مرخصی نه ماهش تموم میشد و باید میرفت سر کار.از اون تاریخ یعنی آخرهای شهریور پارسال نه ماه گذشت و ما با خاله ها و مامان جون اینا دوباره راهی سفر به شمال شدیم.اینبار هم عمه مهربون محمد مهدی جان زحمت کشیدن و ویلاشونو در اختیار ما قرار دادن. تو مسیر رفت یه ذره حوصله ات سر رفته بود و وقتی از خواب پا میشدی دوست داشتی از صندلی خودت بیای پایین.البته حق هم داشتی.چون مسیر طولانی بود و هوا هم تاریک شد و تنها عقب ماشین حوصله ات سر رفته بود. توقف بین راه برای کمی استراحت پارسال زهرای خاله که گاهی میومد تو ماشین ما ت...
29 ارديبهشت 1394

وقایع اتفاقیه

این هفته روز پدر  بود که با وجود تاخیر فراوون این روز به همه پدر های مهربون مخصوصا بابا مهدی و پدر جون و بابا امیر تبریک میگم و همچنین به خاطر همزمان شدن این روز با روز معلم هدیه ای ناقابل واسه بابا مهدی خریدم که چون اون شب همه خونه خاله زهرا بودیم همونجا به بابا مهدی دادیم و کلی بابا خوشحال شد. شنبه شب عروسی یکی از بستگان مامان جون بود که با خاله ها و مامان جون اینا رفتیم ولی فکرکنم به خاطر دندونات یه ذره کم حوصله بودی و خیلی نانای نکردی. اون شب واسه اولین بار شیرینی خوردی در صورتیکه قبلا اصلا به شیرینی  جات علاقه ای نداشتی.و به صورت خیلی حیرت انگیز  یکی و نصفی موز خوردی چیزی که تو خونه آرزو به دل هستم که انقد...
14 ارديبهشت 1394
1